زبانم را نمی فهمی ، نگاهم را نمی بینی
زاشکم بی خبر ماندی و آهم را نمی بینی
سخن ها خفته بر چشمم ، نگاهم صد زبان دارد
سیه چشما ! مگر طرز نگاهم را نمی بینی ؟
سیه مژگان من ! موی سپیدم را نگاهی کن
سپید اندام من ! روز سیاهم را نمی بینی ؟
پریشانم ، دل مرگ آشیانم را نمیجویی
پشیمانم ، نگاه عذر خواهم را نمیبینی
گناهم چیست جز عشقت ؟ روی از من چه می پوشی ؟
مگر ای ماه ! چشم بی گناهم را نمی بینی ...؟
مهدی سهیلی
ای رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر
بر من منگر ، تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم
ای رفته ز دل ، راست بگو ! بهر چه امشب
با خاطره ها آمده ای باز به سویم؟
گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه
من او نیم ، او مرده و من سایه ی اویم...
سیمین بهبهانی
یادمان باشد از امروز جفایی نکنیم
گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم
خود بتازیم به هر درد که از دوست رسد
بهر بهبود ولی فکر دوایی نکنیم
جای پرداخت به خود بر دگران اندیشیم
شکوه از غیر خطا هست ، خطایی نکنیم
یاور خویش بدانیم خدایاران را
جز به یاران خدا دوست وفایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
گر که دلتنگ از این فصل غریبانه شدیم
تا بهاران نرسیده ست هوایی نکنیم
گله هرگز نبود شیوه ی دلسوختگان
با غم خویش بسازیم و شفایی نکنیم
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم ز غفلت ، من و مایی نکنیم
و به هنگام نیایش سر سجاده ی عشق
جز برای دل محبوب دعایی نکنیم
مهربانی صفت بارز عشاق خداست
یادمان باشد از این کار ابایی نکنیم ...
هوروش نوابی
خیال دلکش پرواز در طراوت ابر
به خواب می ماند.
پرنده در قفس خویش
خواب می بیند.
پرنده در قفس خویش
به رنگ و روغن تصویر باغ می نگرد.
پرنده می داند
که باد بی نفس است
و باغ تصویری ست.
پرنده در قفس خویش
خواب می بیند...
هوشنگ ابتهاج
از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم
سیلی هم صحبتی از موج خوردن سخت نیست
صخره ام ! هر قدر بی مهری کنی ، می ایستم
تا نگویی اشک های شمع از کم طاقتی است
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم
چون شکست آینه ، حیرت صد برابر می شود
بی سبب خود را شکستم تا ببینم کیستم
زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می زیستم...
فاضل نظری
رسیده ام به خدایی که اقتباسی نیست
شریعتی که در آن حکمها قیاسی نیست
خدا کسی است که باید به دیدنش برویم
خدا کسی که از آن سخت میهراسی نیست
به عیب پوشی و بخشایش خدا سوگند
خطا نکردن ما غیر ناسپاسی نیست
به فکر هیچ کسی جز خودت مباش ای دل !
که خودشناسی تو جز خدا شناسی نیست
دل از سیاست اهل ریا بکن ، خود باش
هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست
فاضل نظری
دختری خوابیده در مهتاب،
چون گل نیلوفری بر آب.
خواب می بیند...
خواب می بیند که بیمارست دلدارش.
وین سیه رویا ، شکیب از چشم بیمارش باز می چیند.
می نشیند خسته دل در دامن مهتاب:
چون شکسته بادبان زورقی بر آب.
می کند اندیشه با خود:
از چه رو کوشیدم به آزارش؟
وز پشیمانی ، سرشکی گرم
می درخشد در نگاه چشم بیدارش.
روز دیگر،
باز چون دلداده می ماند به راه او،
روی می تابد ز دیدارش ،
می گریزد از نگاه او .
باز می کوشد به آزارش ...
هوشنگ ابتهاج
پیـــــچـکـــــ مــــی شوم ، وحــشــــــــــــــــــــــی !!
مــــــــی پیــــــــــــــچم بـه پـــر و پـای ثانیه هـایـت ،،
تـا حتــــی نتــــوانــــــــی آنــــــــــــــــــــــــــــــــی !!
... بـــــــــی "مـــن" " بـــــودنـــــــــــــ" را ،،
زنــدگــــی کنـی !!
شعر و متن های دلتنگی برای کاربران و مهمانان
در جستجوی تو چشمانم از نفس افتاد ، در کجای جغرافیای
دلت ایستاده ام که خانه ام ابری است ، همیشه دلتنگ توام
.
.
.
دلتنگ دیدار تو ام
ای ماه شهر آرای من
ای چشم های روشنت
آیینه ی فردای من
ادامه شعر ها در ادامه مطلب