ღ ミ ◕قلب طلایی ◕ ミ ღ

ღ ミ ◕قلب طلایی ◕ ミ ღ

زندگی شهد گل است..زنبور عسل می خوردتش..آنچه می ماند عسل خاطره هاست..
ღ ミ ◕قلب طلایی ◕ ミ ღ

ღ ミ ◕قلب طلایی ◕ ミ ღ

زندگی شهد گل است..زنبور عسل می خوردتش..آنچه می ماند عسل خاطره هاست..

رفتن به تبریز

ســــــــــــــــلام


فردا (  شنبه ،سی ام شهریور ) یا پس فردا آماده ی رفتن به تبریزم.


امروز مامان و بابام وسایلمو بردن تبریز.


قراره این مدت چهار سال که مشغول تحصیل تو دانشگاهم تو خونه مادربزرگ (مادر مامانم ) زندگی کنم


خودم زیادی از این مساله راضی نیستم چون این طوری مزاحم یه خونواده دیگه شدم


از ی طرفم خوشالم که این طوری خیلی دلتنگ خونوادم نمیشم و از لحاظ روحی شاید حالم بهتر باشه!.


به نظرم پست بعدیو اگه عمری باقی مونده باشه و سالم  و سلامت باشم از تو تبریز بزارم.


به امید دیدار بای.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد