ســــــــــــــــلام
فردا ( شنبه ،سی ام شهریور ) یا پس فردا آماده ی رفتن به تبریزم.
امروز مامان و بابام وسایلمو بردن تبریز.
قراره این مدت چهار سال که مشغول تحصیل تو دانشگاهم تو خونه مادربزرگ (مادر مامانم ) زندگی کنم
خودم زیادی از این مساله راضی نیستم چون این طوری مزاحم یه خونواده دیگه شدم
از ی طرفم خوشالم که این طوری خیلی دلتنگ خونوادم نمیشم و از لحاظ روحی شاید حالم بهتر باشه!.
به نظرم پست بعدیو اگه عمری باقی مونده باشه و سالم و سلامت باشم از تو تبریز بزارم.
به امید دیدار بای.